ناممکن، ممکن شد
I don`t know what`s your dream
and I don`t care how disappointing it might have been
but that is POSSIBLE
بله دقیقا. این متن رو الان که توی اتاق هتل نشستم دارم مینویسم. متنی که چند سال منتظر بود تا نوشته بشه ولی باید منتظر میموند. کاریش نمیشد کرد. و فقط باید صبر میکرد.
امروز رسیدم. مهمترین اتفاقی که افتاد این بود که به ایمانی که به خودم داشتم، بیشتر ایمان پیدا کنم.
ایمانی که نشدنی رو شدنی کرد.
بگذریم حرف زیاده.
و ازون بیشتر تر، انگیزه برای ادامه.
وقتی که بدونی که چه انسانهای مهمی در زندگیت باعث شکل گرفتن لحظه های خاص میشن.
انگیزه خیلی زیاده
بخاطر بودن خیلی ها. خیلی چیزها و خیلی چیزهای نگفتنی
مرسی که هستی ۳> (مخاطب خاص داره )