آخر سالی
همیشه آخر سال یه حس نوشتن خاصی هست که انگار میخوای وصیت نامه بنویسی :))) و شدیدا هم حسش هست و ولت نمیکنه تا یه چیزی بنویسی. فرقی نمیکنه هرچی شده، فقط باید یه چیزی بنویسی
خوبی داشتن وبلاگ اینه که بهت نشون میده توی بازه های زمانی مختلف چندتا مطلب و چجوری و در مورد چی نوشتی که مطمینم هیچ جوره نمیشه با هیچ آنالیزگر دیگه ای مقایسه کرد. قبل از اینکه بخوام این مطلب رو شروع کنم، یه نگاهی به مطالب امسالم انداختم و دیدم که چقدر کم نوشتم و البته متفاوت.
وقتی که به عنوان ها نگاه میکنم کاملا تو ذهنم تجسم میکنم که چه اتفاقایی باعث شد که اون متن رو بنویسم و تو چه دوره ای از زندگی و داستان هاش بودم. جالبه. خوشم اومد. جزو اولین و نادرترین موقعیت هاست که بخوام به گذشته نگاه کنم و بخوام ازش لذت ببرم.
ولی خب سعی میکنم اتفاقایی که گفتنی باشه رو بگم که برای بعدها و هر وقت که برگشتم و این متن رو دوباره خوندم، یادشون بیوفتم.
درک های عمیق تر و خیلی خیلی عمیق تر
از یه جایی به بعد، خودشناسیم ته کشید 🙁 و عملا چیز جدید و بدردبخوری پیدا نمیکردم. ولی این آخرا و خصوصا از ۴-۵ ماه پیش، یه چیزای بیشتری فهمیدم
برنامه ریزی منسجم تر
ترم سوم، تو یه بازه یه ماه ای، یه برنامه ریزی خوبی داشتم که جواب هم میداد. البته یه سری پیش نیاز ها داشت که بخاطر وجود اونها شدنی شد.
پیش نیازها:
هر روز ساعت ۷ بیدار میشدم و میرفتم دانشگاه
بجز یه کلاس و زبان، وقتم آزاد بود
سه تا درس داشتم
و کل شاخ و برگ های اضافه رو هرس کرده بودم و بقولی متمرکز تر شده بودم
که همه ش، نتیجه ش شد یه ماه عملکرد مفید و خوندن یه کتاب و ترجمه یه سایت از فارسی به ایتالیایی و درس خوندن و خوندن مطالب مفید
که در نهایت بازهم بخاطر وجود کریسمس و تعطیلات، برنامه ترکید 😐
ولی ادامه داره. دوباره و قوی تر
تکمیل یه ایده قدیمی
خیلی وقت بود که منتظر پیش نیازهایی بودم که بتونم ایده م رو اجرا کنم و بالاخره بعد از یه ماه سر و کله زدن، به بهترین شکلی که میتونستم و منو راضی میکرد، اجراش کردم. موتور جستجوی تلگرامی طوطیگرام
بستن یا نبستن، مسئله این است
شروع کارهای وب من با سایت زندگی اینجاست بود که راه انداخته بودم و با دنیای وردپرس آشنا شدم. خیلی روش وقت گذاشتم و دیگه فرصت نکردم ادامه ش بدم ولی تقریبا دو سالی سر پا نگهش داشتم که بقیه استفاده کنن. ولی دیگه وقت نمیکنم و دلم نمیاد زجر بکشه. دیگه تمدیدش نکردم، البته فعلا، شایدم تمدیدش کردم 😉
ربات تلگرامم
همیشه دوست داشتم یکی بود همراه من به کارهام و لیست کارهایی که باید انجام میدادم نظارت میکرد و بیشتر از همه بهم یادآوری میکرد. هر متدی که پیاده کردم یه مشکلی داشت، خصوصا اینکه همیشه در دسترس نبودن، ولی یه چیزی که همیشه و هر روز بهش سر میزنم، تلگرامه، پس قطعا گزینه خوبیه، که همینطور هم شد. با یکم برنامه نویسی، هر روز بهم یه چیزایی رو یادآوری میکنه و قراره کم کم قوی تر هم بشه و حتی بهم مشاوره هم بده :)))
دورشدن از پادکست
متاسفانه بخاطر فشرده شدن زمان اصلا نتونستم توی نیمه دوم سال پادکستی گوش کنم که خیلی ناراحتم. ولی این تعطیلات عید فرصت خوبیه برای شروع دوباره
اجاره خونه
ماهیت این موضوع چیز خاصی نیست، ولی وقتی قراره برای اولین بار و اون هم از صاحبخونه ت که جز ایتالیایی زبون دیگه ای رو بلد نیست، داستان عوض میشه. و حالا در کنارش اینکه ایتالیایی نیستی و کسی رو نداری که ضمانتت رو بکنه یه معضل دیگه اضافه میشه. ولی در انتهاش یه خونه و صاحبخونه خوب پیدا شد.
در کل، اتفاقای خیلی خیلی مهمی امسال برام پیش اومد که مسیر زندگیم و تصمیماتم رو برای همیشه عوض میکنه و به طبع، نحوه برخورد من با مسائل و دغدغه های جدید.
پی نوشت: همونطور که از عنوان این پست مشخصه، قرار بود این مطلب رو قبل از سال ۹۷ منتشر کنم که بخاطر مسافرتم به ایران و دید و بازدیدهای بعدش اصلا فرصت نشد. #۴۵ ۹۷/۰۲/۰۹