نامه ای از یک دانشجو
این متن ایمیل یکی از دانشجویانی است که پس از ۹ ماه در آلمان خطاب به استاد کلاس زبان خود فرستاده است. قضیه از این قرار است که دانشجوی مذکور به وسیله استاد کلاس زبان خود با شخصی به نام وکیل آشنا شده بود که وکیل کارهای پذیرش را انجام دهد و همچنی راهنمایی هایی هم در روند کار به دانشجو بدهد. لازم به ذکر است دانشجوی مذکور پس از گرفتن مدرک B1 و با پذیرش دانشگاه کلاستحال که در واقع پذیرش کلاس زبان بود به آلمان رفته بود.
با سلام خدمت استاد گرامی آقای ……
استاد امیدوارم حالتان خوب باشد و هر جا که هستید خوب و خوش باشید.
مطلب مهمی باعث شد که برایتان نامه بنویسم،
از شما تقاضا دارم به همان اندازه که برای شاگردی کوچک همچون من ارزش قائل هستید حوصله کنید و اگر وقتتان اجازه میدهد این متن را بخوانید.
ماه هاست این موضوع ذهنم را به خود مشغول کرده که چطور این مطلب را بیان کنم، که هم حق مطلب درست ادا شود و هم خدایی نکرده به کسی مدیون نشوم. همچنین به طریقی آگاهی دادن از طریق شما به بچه هایی باشد که راهی مشابه من را در پیش دارند، چه در یادگیری زبان آلمانی و چه در مسیر رفتن و تحصیل کردن در آلمان. گرچه برای خیلی ها در وضعیت مشابه من ممکن است این موضوع بی اهمیت باشد. اما من اعتقادم بر این است که انسان با پذیرفتن اشتباهات گذشته خود، میتواند بر آن ها غلبه و راه آینه را هموار کند و در نتیجه تجربه ای بدست بیاورد و در صورت امکان آن را به دیگران اطلاع دهد.
خدا را شکر وضعیت کنونی من در آلمان خوب است و بعد از ثبت نام در کلاس زبانی در بخوم، در مسیر شروع تحصیل در نیم ترم تابستانی همان رشته مورد علاقه خود هستم.
قبل از هر چیز از شما به علت سوء تفاهم های ناخواسته این متن پوزش میخواهم. و هدفم از نوشتن این مطالب آگاهی بخشی بیشتر به افرادی است که قصد دارند در آلمان ادامه تحصیل دهند و جز نیت خوب چیزه دیگری نیست. زیرا سودی از بازگو کردن این مطالب نصیب من نخواد شد، بلکه ممکن است کمی شما را از دست خود ناراحت کنم، که از این کارمتنفرم، و همچنین نوشتن این متن وقت زیادی از من برده است.
ابتدا در مورد تجربه و مسیر پذیرشم میگویم. اتفاقی که برای خیلی از دانشجو های مشابه من رخ میدهد.
من حقیقتا در مورد آقای وکیل در انتهای همه چیز، همچنان چیزی نمیدانم. چه صداقتی داشتند، و چه طرز تفکری به مسائل، از روی عمد بعضی کارها را کردند و بعضی حرف ها را گفته اند یا نگفتند یا از روی بی اطلاعی، چرا که به هیچ وجه خودم را در این جایگاه نمیبینم. هر چند همیشه دوست دارم خاطره ی خوبی از آدم ها در ذهنم داشته باشم و اگر تناقضی در حرف ها و رفتار آنها با واقعیت دیدم، روی حساب بی اطلاعی آن ها بگذارم، زیرا روحیه ام از اینکه مدام در مورد انسانی فکر بد داشته باشم آزده خاطر میشود.
متاسفانه بدترین چیزی که اول از همه در ارتباط با وکیل با آن مواجح شدم انبوه بی اطلاعی و نا آگاهی از کارهای خودم بود، چه از کارهای قبل و چه ازکار های بعد از آمدن به آلمان، که البته این کاملا تقصیر خودم بود. کارهایی که باید خودم انجام میدادم و اطلاعاتی که باید در گروی پرس و جو های خودم همه آن ها را بدست می آمدند. از اطلاعات ترجمه مدارک گرفته تا طرز و شرایط زندگی دانشجو ها در آلمان. به زبان دیگر میتوانم بگویم من به نحوی با گرفتن اطلاعات از یک فرد خاص، راه بدست آوردن اطلاعات از دنیای انبوه تجربه ها را بر روی خود بستم. و نمیدانم این جمله وکیل از روی عمد بود یا بی اطلاعی که متذکر میشدند که با کسی در مورد کارهایم حرف نزنم یا در سایتی سرچ نکنم. نکته ای که پدرم بارها به من در همه زمینه ها متذکر میشد که منبع اطلاعاتی خود را فقط به چند مورد محدود نکنم، که البته جوان کم تجربه ای همچون من بعضی چیزها را باید تجربه کند تا متوجه شود.
از نتایج این بی اطلاعی افزایش استرس و سردر گمی بود و این باعث شد که خودم همزمان با کارهای آقای وکیل کمی مشغول شوم و پرس و جو کنم، و این زمینه شک ها و تناقض ها و افزایش دو چندان استرس من بود، به عنوان یک مثال کلی میتوانم بگویم که بعدها فهمیدم پذیرش گرفتن از یک دانشگاه آلمانی کاره پیچیده ای نیست، مخصوصا اگر پذیرش، پذیرش قطعی نباشد، یعنی به صورت دقیق تر پذیرش کلاس زبان باشد. که معمولا همه دانشگاه هایی که کلاس زبان دارند به راحتی پذیرش کلاس زبان میدهند، که در اصل میتوان گفت پذیرش قطعی تحصیل نیست بلکه پذیرش کلاس زبان است، چون همانطوری که من اینجا فهمیدم باید مدارک را بار دیگر و پس از اتمام دوره زبان یا همزمان با آن برای بررسی به دانشگاه مجددا ارائه کرد.
و قطعا افراد هیچ وقت نخواهند توانست این موضوع را که پذیرش گرفتن(چه قطعی و چه کلاس زبان) کار راحتی است را از حرف های یک وکیل برداشت کنید، بلکه مدام برعکس آن رخ میدهد.
از جمله نا آگاهی هایی که افراد مشابه من دارند در مورد سفارت است. متاسفانه سفارت از زبان وکیل ها همیشه به عنوان قول اصلی و سخت ترین کار نام برده میشود و در گفتار های خود در جاهای مختلف بارها این را به صورت مکرر میگویند، طوری که فرد بی تجربه در صورت افتادن هر اتفاقی حتی بدترین حالت حق را به وکیل میدهد. البته در کل بدین صورت است، که همه مراحل خیلی سخت برای فردی که تجربه ندارد ترسیم میشود و این روش به این منجر میشود که فرد متقاضی به صورت روانی به پذیرفتن هر پذیرشی از هر دانشگاه و هر رشته ای در نهایت راضی میشود. من همچنین این تجربه را از چندین دوست خود در ماه های اخیر شنیده ام، که آن ها هم دچار فضا سازی و جو سازی نادرست قرار گرفته بودند. و در مورد رد درخواست توسط سفارت باید بگویم، من خودم به شخصه هیچ مورد ردی از سفارت را تا به اینجا در این دایره دوستانی که میخواستند به آلمان بیایند ندیدم و همچنین از دوستان دیگر و جدید در آلمان همین را میشنوم و به طوره کلی از فردی شنیدم که اصلا ردی برای کسی که مدارکش کامل است وجود ندارد، ردی سفارت برای کسانی است که با مدرک ناقص به سفارت میروند که خب این کاملا بدیهی است زیرا این مدارک لازمه بررسی درخواست ویزا است.
من از آقای وکیل به عنوان شخصه با تجربه و کسی که اعتماد و خوش بینی من را نزد خود داشت انتظار نداشتم که به چنین شکلی فضا و جو را برای من ترسیم کنند. جزئیات محتوای حرفهای ایشان طی چند وقتی که من با ایشان در ارتباط بودم به نحوی برای من همین مسیر و همین جو را یا از سره عمد و یا نا آگاهی ترسیم کرد، که برای مثال یکی از نتایج این جو و فضای ایجاد شده این بود که من تحت فشار و استرس از رشته اصلی که میخواستم صرفه نظر کنم و به تغییر رشته در آلمان که حداقل ۶ ماه برای من هزینه بر و بی دلیل است راضی شوم و به زبانی دیگر چون فکر میکردم کار واقعا سخت است به هر چیزی که ایشان برای من انجام داده اند تحت این تنش عصبی مجبور شدم که راضی باشم.
نکته اصلی که مرا کمی آزرده خاطر کرده خدشه دار شدن اعتماد و خوش بینی من به یک انسان بود، که بعد از پی بردن به جو و فضای واقعی ایجاد شد.
که البته من مدام در ذهن خود این مسائل را بر روی بی اطلاعی آقای وکیل از این قضیه میگذارم و اینکه ایشان هم تاثیر گرفته و اطلاعات گرفته از افراد قبلی بودند. بدون طعنه و کاملا منطقی میگویم، که من حقیقتا احتمال این موضوع را بیشتر میدانم.
و هم اکنون اگر کسی را بخواهم مقصر این فرایند نا آگاهانه بدانم اول از همه خودم هستم، زیرا در ابتدا قصد داشتم خودم به طور مستقل تمامی مراحل را بروم ولی متاسفانه این کاره به این مهمی را به کسی دیگر سپردم. و این خطا تجربه ی بسیار بزرگی برای من بود.
چرا که نفس انسان همیشه دنبال راه میانبر و در نتیجه تلاش نکردن و بی اطلاع ماندن است و این باعث اشتغال زایی برای جامعه ای همچون جامعه ما میشود! و این تفکر برای سوء استفاده از انسان ها از سران جامعه به ما رسوخ کرده، که هر بلایی به طور کلی منشا جهالت انسان هاست.
میبخشید استاد وقتتان را گرفتم،
درخواست عاجزانه من از شما، آگاهی بخشی به افرادی است که میخواهند کاری را بکند، از جمله تحصیل در آلمان، به آن ها آگاهی دهید که خودشان در بهترین حالت می توانند تمامی مسیر را طی کنند. خودشان میتوانند اطلاعات جمع کنند، چرا که کسی اگر نتواند این کار اولیه را خودش انجام دهد دیگر چگونه میتواند برای موفقیت در کارهای سخت آینده اقدامی کند.
نکته دیگری که در خواست دارم به بچه ها انتقال دهید در مورد سطح زبان برای درخواست پذیرش است.
تا جایی که من متوجه شدم استاد، سیر پذیرش به این شکل است که ابتدا باید تست داف گرفته شود و بعد برای پذیرش اقدام شود، در واقع منظورم این است که این بهترین و کم دردسر ترین و قطعی ترین و آگاه مندانه ترین راه است. در غیر این صورت پذیرش که میتوان گرفته شود فقط پذیرش کلاس زبان و مشروط است، گرچه فرمی که باید برای پذیرش پر شود یکسان است ولی همانطور که قبلا گفتم باید بار دیگر بعد از اتمام دوره زبان برای پذیرش درخواست داد. و همچنین میتوان گفت آن پذیرشی که با ب۱(پذیرش کلاس زبان) گرفته شده است به احتمال زیاد نمیتواند از دانشگاه محبوب فرد باشد زیرا دانشگاه ها همگی کلاس زبان ندارند و بعضی آنهایی هم که کلاس زبان دارند باز هم برای متقاضی های ب۱ محدودیت قائل میشوند، برای مثال دانشگاه های گفته شده از جانب وکیل اینجانب برای اقدام پذیرش رشته محبوب من، درخواست پذیرش با ب۱ را اصلا بررسی نمیکردند!
خلاصه میتوان گفت اقدام برای پذیرش با تست داف متقاضی را به هدف دلخواهش میرساند و دیگر لازم نیست متقاضی وابسته به شرایط باشد و بگوید هر جا یا هر چی شد خوب است. نا آگاهی من به این قضیه یکی از محصولات همان اشتباه بود که در جمع آوری اطلاعات کوتاهی کردم که اگر این اطلاعات را از قبل داشتم و تحت تاثیر جو “مانع اصلی به نام سفارت” و “زمان کم” قرار نداشتم زبانم را در ایران تمام میکردم و بعد برای پذیرش اقدام میکردم.
واضح است، افرادی که در کاره پذیرش گرفتن هستند ب۱ را کافی میدانند، زیرا فردی که تست داف دارد اصلا همه چیز را خودش میداند و در واقع می فهمد.
درخواست دیگرم از شما همین موضوع است که به بچه آگاهی دهید که زبان آلمانی را در ایران با ارامش و صرف وقت لازم برای یادگیری آن بخوانند و وقتی تست داف گرفتند خودشان بروند در سایت های دانشگاه های آلمانی و واقعیت را ببینند و با آرامش برای پذیرش طبق همان چیزی که در سایت آمده اقدام کنند.
همچنین در مورد سفارت به آن ها آگاهی دهید که سفارت هیچ دلیلی برای رد درخواست کسانی که مدارک کامل دارند را ندارد، چه برسد کسی که تست داف داشته باشند.
خیلی ها هم نگران زمان و سنشان هستند که باز هم هیچ محدودیتی از بابت سن چه برای پذیرش از دانشگاه آلمان و چه برای رفتن به سفارت وجود ندارد، چرا که بعضی ها فکر میکنند سن یکی از علت های ردی سفارت است، که البته این هم نتیجه فضا سازی است. درست است که خوده افراد پتانسیل جو زدگی و عجله کردن را دارند ولی این فضا سازی آن ها را به فکر اشتباه خود مطمئن میکند. به آگاهی برسانید که بچه ها از زمان و سنشان نترسند و عجله نداشته باشند. خیلی راحت و بدونه دقدقه سه سال را تا امتحان تست داف در ایران بگذرانند.
اگر کسی مایل بود به من ارجاع دهید تا واقعیتی که من تجربه کرده ام را به طور دقیق برایش بگویم تا جو و فضای بدی را که متاسفانه در ذهنش شکل گرفته است از بین برود.
نکته اسف بار و مهم دیگری که در ارتباط با یک وکیل حاصل میشود ناآگاهی دانشجویان از شرایط زندگی یک دانشجو در آلمان است. چه بسا خیلی ها که با مبلغی پول به آلمان میآیند و به امید کار کردن پول خود را کافی میبینند. دانشجو هایی که برای زبان خواندن به آلمان میایند و پذیرش کلاس زبان یا مشروط دارن حق کار ندارند تا روزی که دانشجو شوند و دوره زبانشان به پایان برسد. در اینجا دو حالت وجود دارد: یا دانشجو بعد از دوره زبانش پولش تمام میشود و مجبور است به ایران برگردد با سنگینیه شرمندگی نزد خانواده و یا تن به کار سیاه و سخت در دوره زبانش میدهد که مشکلات بعدی قابل پیش بینی است.
همین امروز استاد، کسی را دیدم که حدود یک ماهی میشد که از مشهد آمده بود: بی اطلاع از همه چیز، ۵ میلیون پول برای پذیرش کلاس زبان دانشگاه معروف(کلاستحال)، ۶ هزار یورو پول در حساب، که میگفت پدرم فرهنگیه و خالم این پول رو به من داده، و در استرس اینکه زبانش تا شش ماه تمام شود در غیر این صورت …. ، و می گفت که توی این چند ماه همه واقعیت را فهمیده است و البته خودش تکی قبل از آمدن پذیرس کلاس زبان بخوم رو گرفته بود، من کاری به جز امید دادن نمیتوانستم بکنم. این شد که همین امشب ایمیل را سرانجام برایتان فرستادم.
قابل ذکر است اگر من این مطالب را ۹ ماه زود تر میدانستم به دو علت نه تنها قید جواب مثبت سفارت بلکه حتی قید پولی را که به وکیل داده بودم را میزدم ، یک به این علت که بیشتر از شرایط تحصیل در آلمان و همچنین گرفتن پذیرش از دانشگاهی بهتر با مدرک تست داف اطلاعات کسب کنم و دوم به این علت که همان زبان آلمانی را در ایران به تست داف برسانم و حتما و حتما تست داف را در ایران میگرفتم و بعد برای پذیرش اقدام می کردم. این را برای این میگویم چون شرایط را به طور زنده در حال لمس کردن هستم.
استاد میبخشید خیلی وقتتان را گرفتم امید وارم اگر اشتباه و خبطی از من سر زده به حساب جهالت و نادانی من بگذارید چرا که چیزهای زیادی برای تجربه کردن و آموختن مخصوصا برای جوان بی تجربه ای همچون من وجود دارند.
در ادامه لازم به ذکر است که برای یادگیری زبان فقط موسسه معتبر آموزش زبان آلمانی پیشنهاد میشود ولی چون این نامه خطاب به استاد زبان خصوصی بود گفتن این مطلب در نامه قابل ذکر نبود.
درود
سپاس فراوان از نامه ایشون. برای من که ابتدای راه هستم خیلی خیلی مفید بود.
اما چنتا سوال اساسی داشتم از جمله اینکه چرا ایشون میگن ۳سال تو ایران زبان یاد بگیریم درحالیکه تو این مدت ادمی رزومه شو برای سایر مقصدهای مهاجرتی انگلیسی زبان بهتر ارتقاء میده.
ممنون میشم اگه راه تماس با ایشون رو برام ایمیل کنید.
شهرام
سلام شهرام جان
دیگه خودت گفتی که اول راهی. پس یکم که جلوتر بری و تحقیقاتت در مورد ویژگی کشورها و تفاوت هاشون بیشتر میشه، کاملتر متوجه این متن میشی.
زبان یه چیزه و رزومه یه چیز دیگه. هرکدوم کارایی خودشو داره ولی اگه تو کشوری باشی که فقط به زبان خودشون قبول میکنن، خیلی چیزا عوض میشه. حتی اولویت هات.
خودمم این متن رو از جای دیگه ای دیدم و اینجا گذاشتم. اطلاعاتی از نویسنده ش ندارم.
موفق باشی.